حالا که می روی
این دل وامانده ی مرا هم با خودت ببر؛
زیاد جا نمی گیرد!
برسانش حوالی حریمش،
گوشه کناری رهایش کن و برگرد...
بگذارش در ورودی باب الجواد سرگردان بچرخد،
یا در صحن جامع تلوتلو بخورد،
یا در مسجد گوهرشاد، زل بزند به گنبد!
متبرکش کن به ضریح؛
یا اینکه گرهش بزن به پنجره فولاد.
خواستی بنشانش در دارالزهد،
یا حداقل چالش کن در بهشت ثامن!
فقط از اینجا دورش کن و برسانش دست طبیب...
پ.ن۱. ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
پ.ن۲. مخاطب خاص دارد ولی از هرگونه مخاطب عام هم استقبال می کنیم اگر زحمت بکشد!