از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

حالا که می روی
این دل وامانده ی مرا هم با خودت ببر؛
زیاد جا نمی گیرد!
برسانش حوالی حریمش،
گوشه کناری رهایش کن و برگرد...
بگذارش در ورودی باب الجواد سرگردان بچرخد،
یا در صحن جامع تلوتلو بخورد،
یا در مسجد گوهرشاد، زل بزند به گنبد!
متبرکش کن به ضریح؛
یا اینکه گرهش بزن به پنجره فولاد.
خواستی بنشانش در دارالزهد،
یا حداقل چالش کن در بهشت ثامن!
فقط از اینجا دورش کن و برسانش دست طبیب...

پ.ن۱. ما را به سخت جانی خود این گمان نبود...
پ.ن۲. مخاطب خاص دارد ولی از هرگونه مخاطب عام هم استقبال می کنیم اگر زحمت بکشد!

۸۹/۰۸/۲۵
امیرحسین

نظرات  (۷)

چشم!


مگه دست خودته که نکنی؟!
چشمت بی بلا!
از جانب ما همین هایی را که نوشتید ،
قسمت سبز ش را سرخ بنویسید.
با رنگ خون...

مسیر حرم عوض می شود...

نا خود آگاه می رود سمت کربلا....





یا حی!



شک نیست هر که زائر شش گوشه می شود
از آستان لطف تو امصا گرفته است
هر کس هوای کوی ابالفضل می کند
از تو برات کرب و بلا را گرفته است...
سلام. لطفا اگر با نوشته «خواهشی از میرباقری» موافقید حمایت مان کنید. یا علی www.azjensekhoda.com/?p=606


سلام
چشم
حمایتت می کنیم!
یک بار نوشتم:
دل را دخیل پنجره فولاد کردیم و آمدیم...
.
دلم بیمارست، نحیف و رنجور میشود از دست این صاحب بی موالات...
شفا لازم شده دیگر...
بده دست کفترها باهاش بازی کنند



دست شما درد نکنه!
سلام
وقتی برمی‌گردی بیش‌تر بی‌تابی...
یا امام رضا


سلام
...
یکی از هم دوستانم مشهدست..
میگویم به نامتان سلام بدهد به اقا
البته اصل وصل شدن همین جاست که شما شدید ....

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی