از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

سلام
دو تا سؤال داشتم.

میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه؟
میشه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی؟

منتظرم...

 پ.ن. سؤال را عربی بخوانید لطفا!

 

۸۹/۰۸/۱۱
امیرحسین

نظرات  (۷)

سلام

عربی و فارسی نداره که، اون کسی که باید بخونه زبون دلها رو بلده...




سلام
اسمتون اول به تعجب واداشت!

بله خب!
سلام

جالب بود
موفق باشید


و علیک السلام!
تعهد پیدا کرده ام، اگر زیر پستی که با سلام شروع شده، کامنت گذاشتم، جواب بدهم اون سلام رو، هرچند اینجا گویا سلام ش مخاطب خاص دارد... که بعضی هر روز سلامش میکنند به شیوه ای...
با این حال؛
سلام
یادم رفت باقی حرفم رو بزنم!

اینکه به نظر منم پ.ن اضافیه.
به هرزبان که بخوانی شان، جواب میدن و میفهمن، نیاز نیست ترنسلیت کنی یا بخوای عربی بخونن.


منظورم فقط کلمه سوال بود البته!
نم خواستم حتی لحظه ای معنی پرسش بدهد...
این هم من اضافه کنم پی سوالتان و تکرارش کنم:


تو غریبی و منم غریبم؛ اما چی میشه؟
این دلِ غریبه رو با خودت آشنا کنی؟
دیدم همه جا بر درودیوار حریمش
جایی ننوشته است گنه کار نیاید !
دعوتم کردند دوستان بریم پابوس. اموراتم جور نشد که برم .
او دعوت نکرده شاید !

سلام
خوبی مش امیرحسین .
آقا مشتاق دیدار


سلام
الحمدلله! به هم چنین!

می ترسم از اظهار نظر درباره نطلبیدن ها.
صرفا میگم: خیره ان شاالله!
پس باید کلمه ی "سؤال" رو توی آکولادی چیزی میذاشتید!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی