برادرم!
به نظرم می رسد باید به جوان ترها اعتماد کنیم. همان طور که وقتی همسن و کمی کوچک تر و بزرگ تر از این ها بودیم، یک تصمیم بزرگ گرفتیم، یک حرکت را شروع کردیم؛ دست سر زانو گرفتیم و تجربه کردیم و بعضاً سعی و خطا! امروز هم باید به این جوان ها فرصت بدهیم و اعتماد کنیم. چه این که آن روزها ما تنهاتر بودیم؛ خودمان بودیم و تجاربی پراکنده و البته کم اشتباه نکردیم. امروز برادران کوچک ما هستند و تجاربی متمرکزتر، با بزرگ ترهایی مثل شما. شاید این مسیر، مسیر گذر از خطر نیمه عمر باشد...
دوره ات نگذشته مربی! ولی کمی به شاگردهایت اعتماد کن!
این ها، همان هایی بود که نشد در ماشین بگویم. دلایل من برای رأیی به ظاهر عجیب!
« وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَکَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا... »
۹۳/۰۹/۱۰