از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

باور نکنید بعد از این باور را
بر باد دهید باقی دفتر را
در عقده ی دستمال بعد از گریه
آتش بزنید شهر بی قیصر را

امید مهدی نژاد

پ.ن۱. این روزها شاید افسوس دانشجویانش که دفتر شعری ندادند به استاد تا برایشان امضا کند و به یادگار خطی برایشان بنویسد دوباره به سراغشان آمده باشد، لااقل آبجی ما که این طور است!
این که قیصر شاعر شعرهای زیادی از آن ها که دوستشان می داری باشد کافی است برای دوست داشتنش! "روز مبادا"، مجموعه "نیلوفرانه"، "بفرمایید فروردین شود..."، "بادا مباد گشت..."، "دردهای من" و چندین شعر دیگر! هرچند
پی نوشت دوم پست قبل هم او را دوست داشتنی تر کرده!
پ.ن۲. وقتی تو نیستی...

* از غزلی از مسعود اردکانی مقدم

مجموعه ای از سروده ها برای مرگ قیصر

۸۹/۰۸/۰۷
امیرحسین

نظرات  (۲)

سراپا اگر زرد و پژمرده ایم
ولى دل به پائیز نسپرده ایم

چو گلدان خالى لب پنجره
پر از خاطرات ترک خورده ایم

اگر داغ دل بود، ما دیده ایم
اگر خون دل بود، ما خورده ایم

اگر دل دلیل است، آورده ایم
اگر داغ شرط است، ما برده ایم

اگر دشنه دشمنان، گردنیم
اگر خنجر دوستان، گرده ایم

گواهى بخواهید، اینک گواه
همین زخم هایى که نشمرده ایم!

دلى سر بلند و سرى سر به زیر
از این دست عمرى به سر برده ایم


یاد ناصر عبداللهی هم به خیر! خدا بیامرزدش
"آه قیصر، قیصر دوباره قیصر، قیصر
پـرپـر، پـرپـر... دوبـاره پـرپـر، پـرپـر
پـایـیـز گـرفـته جـان شعرم را بـاز
گل‌ها همه یک‌صدا که قیصر، پرپر"

شاگردهایش که جای خود، ما هم حسرت خود را میخوریم...
ناگهان چه زود دیر میشود
و لحظه عزیمتش فرا میرسد...

روحش شاد


ناگزیر می شود...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی