از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

چو نیلوفر
عاشقانه
چنان می‌پیچم به‌پای تو؛
که سرتا پابشکفد گل ز هر بندم در هوای تو...

به دست یاری
اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد؟
به آه و زاریاگر نپذیری، شکسته دلم را دگر که پذیرد؟


پ.ن1. تا هشت آبان، سالروز درگذشت قیصر دو سه روزی مانده هنوز! ولی شعر نیلوفرانه اش عجیب در ذهنم وول می خورد این روزها.
پ.ن2. همین که در طول حیاتت "مایه دلخوشی" اش باشی، مرگت "حقیقتا داغدار"ش کند و "از دست دادن "تو برایش "خسارت بار" باشد دنیایی می ارزد! یعنی می ارزیده ای لابد! دنبال درخت رابطه لازم نیست بگردی عزیز!

پ.ن3. روحش شاد. فاتحه!

۸۹/۰۸/۰۵
امیرحسین

نظرات  (۳)

سلام رفیق
دمت داغ !
قیصر یادم نبود .
جسارتا آمدید جزو پیوند ها!
باقشلار


و علیک السلام
نوش جان!
خدمت می رسم!
راستش با خوندن این شعر بیشتر یاد افتخاری افتادم تا قیصر !!

البته فاتحه اش سهم خود خود قیصر شد !


اگر سهم قیصر در نیلوفرانه نگیم بیش بوده, کم تر نبوده واقعا!
جناب افتخاری آلبوم کم نداره. ولی نیلوفرانه چیز دیگری است و البته به یاد استاد!
فاتحه را قرائت کردیم...
بعضی شعرهایش خوب در ذهنم نقش بسته بود، اما نمیدانستم سروده اوست، بعدها که میدیدم و میفهمیدم، دندان به لب میزدم که چه دیر شناختم و تا شناختم، پرید و نیافتمش...

به At:
خب خیلی شعرها با خواننده بیشتر تو ذهن مان، حتی با آهنگ، حفظ شون شدیم، اما نه میدونیم کی خونده نه اینکه کی گفته. گرچه اینجا این نبود.


امان از وقتی که فهمیدم "پیش از این ها فکر می کردم خدا" هم شعر قیصر بوده
شعری که دوران راهنمایی حفظ و اجرایش کزده بودیم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی