یادش به خیر آقای ط! (شاید هم ت!)، سوژه هر هفته ما بعد از آزمون هایی که می دادیم سال پیش دانشگاهی. هر هفته هم می گفتیم و تکراری نمی شد -آنقدر که خلاقانه بسطش می دادیم!- که الان چه قدر اون بنده خدا سرش شلوغه و درگیر تصحیح پاسخنامه ها و محاسبه درصد و میانگین و از همه سخت تر ترازه! هربار که نتایج رو روی برد نصب می کرد قبل از این که نتیجه مون رو چک کنیم مشغول شوخی باهاش می شدیم که بابا شما چه قدر دستت تنده و ذهنت و محاسباتت قوی! دو ساعته همه این ها رو درست کردی؟!
این روزها بیش از قبل یاد آن روزها می افتم. تمام آن روزها، نه فقط درس و آزمون و تست که بخش کوچک آن روزها بودند!
پ.ن. پیر شده ام. آزمون را به زور می توان رفت و داد. ولی برای چک کردن جواب ها و "بررسی آزمون"! و چک کردن "راهرو و برد" و منتظر جواب ها بودن، پیر شده ام! چند سالی هست که...
۸۹/۰۷/۳۰
انگاره هایت را برایم هدیه آور
جاااااااااااااااااااان؟!