از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

حس و حال بعد از آخرین امتحان دوره­ی کارشناسی یک چیزی بود در مایه­های آخرین امتحان مقطع راهنمایی و آخرین امتحان نهایی سوم دبیرستان و بعد از کنکور کارشناسی و ... که اگر بخواهم بشمارم این آخرین­ها را، تمامی ندارند.
وجه مشترک همه­ی این لحظات، حس "پایان" نیست، این است که بیش­تر فکر می­کنی به این­که: "ثم ماذا؟!" انگار مطمئنی که این بار هم آخرین "آخرین" نبوده. وای از لحظه­ای که مطمئن شوی واقعا به "آخرین" رسیده­ای و "قلة الزاد" و ...

 پ.ن1. این "مهندس" شدن، شاید بیشتر به این درد بخورد که روی سنگ قبر بنویسند: مرحوم حاج کربلایی مهندس امیرحسین ......، مثل سنگ دوست خدابیامرزمان. شاید دلی بیشتر سوخت!
پ.ن مهم­تر از متن: رحم الله امرئ علم من این و فی أین و إلی أین...

۸۹/۱۱/۰۹
امیرحسین

نظرات  (۵)

سلام رفیق
سپیدی سروده ام که دعوتید شما!


سلام
ممنون
محظوظ شدیم!
باز به شما یه مهندسی میگن، ما تا دکتر نشیم هیچی نیستیم که!


بهت میگن کارشناس خب!
رحم الله...!
تا آخرین آخرین هم ما به خود وا مگذار !

آمین یا رب
سلام .عالی بود .راست می گی به خدا


سلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی