قبل التحریر: از روزی که صاحب تلفن همراهی شدم که ظرفیت نگهداری پیامک های فراوانی را داشت، عادت کردم به آرشیو پیامکی! فُلدر بندی می کنم و نگه می دارم. شعرها، خاطرات، احادیث، آیات و ...
گاه گاهی که برمی گردم و یک سال پیش در این روزها را نگاه می کنم، حس جالبی پیدا می کنم! برای من و خیلی از هم نسلانم، پیامک هایی که می زنیم یا می گیریم، آینه کوچکی است از روزهایی که در گذر است.
یک سال پیش در این روزها، به گواه آرشیو پیامک ها، مشغول آماده کردن مدارک و رساندن به کاروان و عکس و گذرنامه و دفترچه یادبود سفر و مطالعه پیش از سفر و ... بودم. امروز درگیر دفتر جدید و میز و صندلی و قرارداد و جلسه و حقوق و مزایا!
مزایا...
قصد کرده ام این روزها که دوستانم غالباً مشغول مهیا شدن برای سفرند و دل را آب و جارو می کنند، گوشه هایی از سفر عتبات را بنویسم، شاید بویی گرفتم از خاطرات گذشته. شاید همین نوشته ها غبار گرفت از این...
بعد التحریر: دریاب آقا نوکر بی دست و پای را...
پ.ن. Status.razedel.ir ( توضیح به زودی!)