از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

هنگام سحری خوردن مادر می پرسند: سیر شدی؟ سوال تکراری است. وقت افطاری هم همین را پرسیده بودند - شاید طبق عادت مادرانه باشه که بیست و اندی سال است روی زبانشان مانده - نگاهی به میز می کنم و فکر می کنم آیا باید سیر بود؟ یعنی می توان سیر بود؟
زیاد می گویند و می نویسند که سحرها فلان بخورید و افطارها بهمان! مبادا این را موقع سحر بخورید که تشنه می کند و این را بخورید که فیبر دارد و جلوگیری می کند از گرسنگی و تشنگی در طول روز.
فکر می کنم یعنی روز قیامت هم میوه و سبزی می دهند که فیبر داشته باشد تا تشنه نشویم و غذای مغذی که گشنه نباشیم؟ چون یادم هست که قرار بود در روزها یاد تشنگی و گشنگی روز قیامت بیفتیم، بچه تر که بودم این را خواندم، پیام برم گفته بود*...
یاد مرحوم بهلول می افتم که دائم الصوم بود و جرعه ای آب سحری می خورد برای استحباب و برای افطار...

*  اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ عَطَشَهُ

 پ.ن. اثرات دیدن این گونه عکس هاست(+) یا چیز دیگر؟ نمی دانم!

۹۰/۰۵/۲۸
امیرحسین

نظرات  (۱)

سلام
همه چیزمان جا به جاست این هم روش.
یا علی




سلام
واقعا ها!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی