از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

این روزها وظیفه جدیدی به وظایفم در منزل اضافه شده! نگه داری از «بچه حلال زاده» وقتی مادر و مادربزرگش مشغول آماده کردن افطارند، یا آماده مهمان داری می شوند و پدر نیست. یا عصرها که برمی گردم و قرار است قدری استراحت کنند. یا حتی شب ها که تازه هوسِ بی خوابی و بازی به سرش می زند!
ما هم خوشیم با هم! بازی می کنیم، قدم می زنیم، خیلی وقت ها هم شحات گوش می کنیم! دوست دارد به گمانم، بچه حلال زاده است دیگه! آرام گوش می کند. مخصوصاً تلاوت قلم-حاقة را. وقتی که می خواند:

وَ إِن یَکاَدُ الَّذِینَ کَفَرُواْ لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سمِعُواْ الذِّکْرَ وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لمَجْنُونٌ
وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِین

بچه حلال زاده

توضیح: طبعاً وقتی بچه در این حالت به خواب رفته و لبخند می زند در خواب، فرصتی برای عکاسی با دوربینی غیر دوربین موبایل نیست! عکس هم بدون ادیت می باشه!
تگ:
بچه حلال زاده

پ.ن. اینجا چرا اینقدر زود به زود به روز می شود؟ نمی دانی؟

۹۰/۰۵/۱۷
امیرحسین

نظرات  (۹)

سلام
خدا نگهش داره.
خنده قشنگی داره ما شاء الله.
یا علی




سلام
لا حول و لا قوة الا بالله
ممنون!
لذتی که در دایی شدن هست؛
در دلستر لیمویی هم نیس:))




از دور معلومه، نه؟!
من می دونم چرا ....
چه بچه ی نازی ..دایی گرامی مراقبتش باش .... خدا نگهش داره براتون




جدی میدونی؟
خب بگو به ما هم!
بچه های بالا نیستی شما احیانا؟!
می خوایی چیزی بنویسی که کلمه هاشو پیدا نمی کنی برا همینم هی حاشیه می ری
بچه های بالا چی چیه برادر؟؟؟؟
ما اینجا رو همینجوری پیدا کردیم
بهار بود ... نمی دونم از کدوم وبلاگ ... اما همینطوری دیدم خوشم اومد ....
ناگفته نمونه ( شما ادم مغروری هستی (به خاطر همون پست))




توهم داری اخوی؟!
دیدم شما از همه چی خبر داری گفتم شاید همکاریم!
حالا نگفتی چرا من هی به روز می کنم اینجارو!
خدا برای مادر و پدرش حفظش کنه
انشاله مثل خودت بشه




سلام اکبر جان!
ممنونتم.
گفتم که:
""می خوایی چیزی بنویسی که کلمه هاشو پیدا نمی کنی برا همینم هی حاشیه می ری"""


آهان! اشتباه برداشت کردم!

شاید...
دعا کن!
تو هم منو دعا کن ........ حبیب دیار غریب




چشم!
ممنون بابت متن
و هم چنین رونمایی!

جواب سه تا کامنتت بود. دو تای دیگه رو منتشر نمی کنم! :دی
رونمایی
روبان قرمز را چه کسی برید ؟؟؟




قبلا بریده بودند! ما به ته دیگش رسیدیم انگار :دی
یک پستی نوشته بودم، به یاد محمدطه هم بودم:
http://ppi.blogfa.com/post-667.aspx

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی