از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

...
خورشید، سر در پیرهن، از سمت «پایین پا»
هر شب سلامی می دهد، پابوس می آید

تسبیح در دست از دل «صحن عتیق» ات ماه
هر صبح با «یا نورُ یا قُدّوس» می آید

این زاغکی که شد دخیل پنجره فولاد
نقاره بردارید که طاووس می آید

دل کندن از دامان تو سخت است و زائر، باز
از شهر تو با اشک و با افسوس می آید...

بریده ی غزلی از سیدمحمدمهدی شفیعی(+)

پ.ن. سال قبل این روزها توفیقی شد و «سفرنامه ای برای همه پابوسی ها» نوشتم.(+ تا + !)
این یک سال، لطف و مرحمت امام رئوف را فراوان دیدم. مخصوصاً این روزها...
اما حیف که لیاقت عرض ادب و تبریک بیش از این را نداشته ام.
به بزرگی ات...

۹۰/۰۷/۱۶
امیرحسین

نظرات  (۲)

سلام
عید شما مبارک.
ان شاء الله یه بار دیگه صحن گوهرشاد :) سلام بدیم به آقا.
یا علی




سلام
هم چنین
به شرطی که پسرت رو هم بیاری ها!
یا علی
سلام
هر چی خدا بخواد.
یا علی




سلام

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی