از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...


انگار می کنم که این کلام حسین علیه السلام هزار و چهارصد سال دربستر زمین و زمان گشته و هنوز به گوش می رسد که:
من کان باذلاً فینا مهجته، و موطناً على لقاء الله نفسه، فلیرحل معنا...*
به در و دیوار این شهر و دلِ خودم نگاه می کنم؛
ای دل تو چه می کنی؟ می مانی یا می روی؟ داد از آن اختیار که تو را از حسین جدا کند... 

حسین من...

حسین ِ من!
بیا و این دل ِ شکسته را بخر...
حسین ِ من!
بیا و این جامانده را با خود ببر...

 * هر کس خواهد جانِ خویش را در راهِ ما دربازد و خود را برای لقای پروردگارِ خود آماده بیند، با ما بیرون آید...

۹۰/۰۸/۱۵
امیرحسین

نظرات  (۴)

سلام
أجرکم عند الله
خدا توفیق بده،بذل مهجه کار هرکسی نیست




سلام
آرزو است و جوان و ...
ان شاءالله...
سلام
اعظم الله أجورنا و أجورکم فی مصاب الحسین علیه السلام
اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم
هزار بار بمیرم نبینم آن دم را
یا علی




سلام
...
یا علی
یکی زهیر می شود که نمی خواهد با حسین همراه باشد، ولی حسین او را می خواهد و یکی دیگر که تا شب آخر با حسین بوده، از تاریکی شب بهره می برد و می گریزد...
... و یثبت اقدامنا...




می ترسم...
داد از آن اختیار که مرا از حسین جدا کند...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی