از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

همه­ی مادرها با هم اشتراکاتی دارند. همه­ی مادرها مثل هم هستند. این هیچ ربطی به پسرها ندارد. پسرها هر کدام روحیه­ی خاصی دارند اما مادرها روحیه­ای مشترک دارند. چیزی در روحیه­شان وجود دارد که در همه آن­ها مشترک است. این همان چیزی است که به لغت مادر معنای خاصی می­بخشد، معنایی که در کم­تر کلمه­ای وجود دارد. بعضی کلمات جنس­شان با بقبه فرق می­کند، مادر هم یکی از همان­هاست. مادر حتا اگر شهین باشد و پسر حتا اگر ارمیا باشد، صورت ارمیا حتا اگر به سمت مادر نباشد، مادر می تواند معنای لبخند ارمیا را بفهمد.

 ارمیا     
رضا امیرخانی

 

پ.ن. تاریخ این پست کمی گذشته! این روزها "ارمیا" چهارمین بار به آخر رسیده و من به زندگی برگشته­ام، دوباره "مثل ماهی بی­دست و پای حلال گوشتی روی زمین"، مثل ارمیا...

۸۹/۰۹/۲۷
امیرحسین

نظرات  (۱)

سعی میکنم کامنت های خالی رو پر کنم!!!

چی میگی؟

چی بعید بود؟

متن یا حواشی؟

دقت کن!

یا حق


کامنتت رو هم چند بار خوندم تا فهمیدم چی میگی
این جوری نمی شه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی