از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...


اماما! مرا نیز با تو سخنی است که اگر اذن می دهی بگویم:

من در صحرای کربلا نبوده ام و اکنون هزار وسیصد وچهل و چند سال از آن روز گذشته است.
اما مگرنه اینکه آن صحرا بادیه هول ابتلائات است،
و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازموده اند از دنیا نخواهند برد؟
آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام؛ مرادم آن کسانند که "یا لیتنا کنا معکم" گفته اند.
پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم.

فتح خون - سید مرتضی آوینی


پ.ن. سیر نمی شوم از "فتح خون"خوانی، همان طور که از قصه عشق...

۸۹/۰۹/۲۰
امیرحسین

نظرات  (۲)

ما را به دعا کاش فراموش نسازند / آنان که سیه پوش و عزادار حسین(ع) اند...
از فتح خون خوانی سیر نمیشوم...


مقتلیست برای خودش!!میدانی چرا؟وقتی داستان هنرمندترین شهید را قلم شهیدی هنرمندحکایت کند فتح خون زاده میشود....

===
نمیدونم چی شد که پیدا کردم اینجارو اما با افتخار لینک میکنمتون اخوی


لطف دارید
شرمنده که فعلا لینک دانی اینجا بی تکلیفه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی