از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

"لابد" شما یادتان نمی آید!
اون موقع ها کسی که مریض می شد می رفتند عیادتش!
حنی قبل از این که طرف خودش پیامک بزنه!

 

پ.ن1. درسته که بیمار تنهاست، ولی خونه شون جای مناسبی شاید نباشه برای دور هم بودن، ها؟!
پ.ن2. شنیدمت که نظر می کنی به حال طبیبان
          تبم گرفت و دلم خوش به انتظار عیادت...

۸۹/۰۹/۱۱
امیرحسین

نظرات  (۴)

بلا دوره ان شالله ،

الهم اشف کل مریض ...
ما که خواستیم بیایم
شما ناز اومدی
به تعبیری قر دادی!


مزاح فرمودیم!
آخه اون موقع‌ها اصلا پیامک اختراع نشده بود!!


واقعا ها !
شاید این بوده دلیل!
شعر پ.ن2 رو میخونم یاد این میافتم:
گر طبیبانه بیایی به سر بالینم
به جهانی ندهم لذت بیماری را

سلامت باشید انشاءالله.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی