از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

این دو روز، از سپیده ی سحر که پا میشم تا بوق شب، درس می خونم، غذا می پزم، امتحان می دم، خونه رو مرتب می کنم! تو می تونی ده دفعه پشت هم بگی درس می خونم، می پزم، امتحان می دم، مرتب می کنم؟! من روزی ده مرتبه...

(داخل پرانتز
از سپیده ی سحر که پا میشم تا بوق شب، میشورم و می سابم و می پزم...تو میتونی پشت هم ده دفعه بگی " میشورم و می سابم و می پزم" ؟ من روزی ده مرتبه می شورم و می سابم و می پزم....میشورم و می سابم و می پزم...
                                                                          کاغذ بی خط - نویسنده و کارگردان: ناصر تقوایی
پرانتز بسته!)

پ.ن. ولی انصافا دیشب بی هوش شدم! سلامتی همه مادران!

۸۹/۰۹/۰۷
امیرحسین

نظرات  (۴)

سلام
خدا قوت
یادم باشه خونه‌مون مجردی شد دعوت‌تون کنم مهمونی!
یا علی


سلام
به شرطی که آشپزی با من باشه!
به سلامتی مادرها
با دل خوش باشد و نتیجه داشته باشد جای شکر هم دارد


ان شاالله
(
رفیقتون اومد به راه شدید!
)
بله خب.روبراه شدم


الحمدلله!
سایه مادرتان مستدام !!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی