از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

اگر قرار است مدتی تنها باشید در خانه و قول داده اید زیاد گشنگی نکشید و البته درآمد غذاخوری های اطراف منزل را هم زیاد بالا نبرید و دعوت اقوام را هم رد کرده اید، پس باید خودتان را برای اولین برنج پختن عمرتان آماده کنید!

حتی اگر بارها این کار را پیچانده باشید هم گریزی نیست. پس حتما سعی کنید این چند نکته را مدنظر داشته باشید:
- برنج پختن مثل سفره آرایی و مخلفات همراه غذا نیست که به هر روش و ترکیبی... دستور دارد!
- توضیح دادن روش پخت، با پختن کمی تفاوت دارد! مثل توضیح دادن روش اثبات یک معادله قبل از امتحان می ماند. پس هیچ تضمینی نیست کامل یادتان مانده باشد. پس یک بار قبلا امتحان کنید!
- حتی اگر خیلی هم اعتماد به نفس دارید از فهمیدن روش، محل مواد اولیه و وسایل را بپرسید تا مجبور نشوید خیلی بگردید!
- تکلیف خودتون رو با مقیاس روشن کنید! قاشق داریم تا قاشق، لیوان داریم تا لیوان!
- زودپز آن فدرها هم "زود" نمی پزد! به کارتان برسید همزمان!
- البته زیاد هم سر خودتون رو گرم نکنید که از recipe جا بمانید!
- هیج وقت ناامید نشوید. نهایتش این است که شما غذای جدیدی درست کرده اید!
- هرچیزی جای خود را دارد. با زیاد کردن مخلفات همراه غذا نمی توانید کمبودی را جبران کنید، نهایتا سر خودتان را توانسته اید گول بمالید!
- اگر خیلی اعتماد به نفس بالایی هم دارید، باز هم از همان دستوری که در ذهنتان مانده تخطی نکنید. همیشه به "آش کشک خاله" گرامیتان گوشه چشمی داشته باشید. چاره ای ندارید!
- فرصت "پیشگیری" تمام شده! خود را برای درمان آماده کنید!
- واضح است که چهار پیمانه برنج برای یک وعده زیاد است. پس فرصت زیادی برای جبران در دفعات بعدی نمانده. لذتش را ببرید!!

+ با تمام این تفاسیر، اولین برنجی که پخته اید آن قدر دوست داشتنی هست که دلتان نیاید بخوریدش. ولی یادتان باشد شادی هایتان را زیاد با دیگران تقسیم نکنید! گناه دارند!!

 پ.ن. انصافا خیلی هم سوسول نیستم ولی تا حالا موقعیت اینطور پیش نیامده بود. همیشه یا کسی بود، یا فرصتی بود برای چتر انداختن، یا از قبل آماده بود... خلاصه زیاد مورد لطف قرار ندهید بنده رو لطفا!

۸۹/۰۹/۰۶
امیرحسین

نظرات  (۴)

سلام

زنده ای هنوز؟

خوب بود...

کی بهت گفنم زن بگیر... برا این مواقع بود....
ببین فلانی کلن خانوادش رفتن ولی از اینا نمینویسه چون زن گرفته.

منتظر کامنتهای دیگر باش....


:

فقط 2 نقطه! چشم تو چشم!


سلام
محیط عمومیه بابا اخوی!
غیر تو بود سانسورش می کردم!
خوبه از هر انگشتتون یه هنر می‏باره
حالا طرز پختش رو هم می نوشتید ما هم یاد بگیریم


فعلا به نظرم از عوارضش بگم بهتره!
شخصا دوست ندارم از غذایی که خودم درست کردم، بخورم، مگه اینکه کسی همراهم باشه و با هم بخوریم و من رضایت رو تو چهره اون ببینم و از آشپزی خودم لذت ببرم.
در این حد که اگه یک ماه تنها باشم؛ حسابی میتونم وزن کم کنم.
.
یادم هست اولین بار که توی خونه استانبولی درست کرده بودم؛ کلی هم ش�ته شده بود، گرچه قابل خوردن بود. مشکلش اینجا بود که مامان؛ رفیق برادرم رو که اون وقتا کارهای ساختمان در حال ساخت ما رو میکرد، دعوت کرده بود که ناهار بیاید خونه ما و ایشون هم از خدا خواسته!!
من فقط تا جایی که تونستم انواع مخلفات؛ از زیتون تا سالاد و ماست و اینا رو گذاشتم کنارش تا به چشم نیاد
.
خلاصه که به نظرم برای شما فرصت خیلی خوبی شد؛ دوبار درست کنید و وقتی خودتون راضی شدید، یکی هم دعوت کنید نظر بده.
پیمانه ها رو هم کلن کم بگیرید که اسراف نشه



فقط به این فکر می کنم الان که با پیمانه های زیاد این دفعه چه کنم!‏

حیف نبود ذوالفقار علی در نیام و زبان سعدی در کام؟
حیف نبود با این قلم استثنایی و ذهن دقیق این همه مدت نمی نوشتی؟

مجموعه مطالب این یک ماه را خواندم. یکی از یکی بهتر.
لایک خورت هم که رفته رو 50
اونوقت حسرت بنز اسقاطی ما رو می خوری؟


چوب کاری می فرمایید!
شاگردی می کنیم!
لایک اون بالا مهمه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی