انگار اصلا اهمیتی ندارد که شش ماه بعد ساعت ها، این بار یک ساعت به پیش می روند.
عده ای خوشحالند که امشب یک ساعت بیشتر می خوابند؛
عده ای به این فکر می کنند که یک ساعت بیشتر درس می خوانند و مطالعه می کنند؛
بعضی به فکر یک ساعت عبادت بیشترند و
بعضی دیگر یک ساعت گردش بیشتر، در دنیای حقیقی یا مجازی!
یکی ناراحت است که چرا امشب یک ساعت شیفت شبش طولانی تر است،
یکی خوشحال که یک ساعت بیشتر در آژانس می تواند بماند، شاید مسافری ...
دانش آموزی خوشحال که یک ساعت دیرتر اول مهر می شود،
و دوستش ناراحت که یک ساعت دیرتر دوستانش را می بیند!
...
اما برای من که تفاوتی نمی کند!
امشب یک ساعت بیش تر به نبودنت فکر می کنم،
و از غیبتت شکایت...
و در اندوه شش ماه دیگرم که یک ساعت کمتر...
۸۹/۰۶/۳۰