از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...


دوست گرامی ام!
من و شما هم مثل آن اسرائیلی - خبیث - مهندسیم، قبول!
بنده و جنابعالی هم آمار احتمال پاس کرده ایم و از قدیم هم بلدیم نمودار رسم کنیم - حالا شما با نمره بالا و بنده ناپلئونی - قبول!
به قول همان، مهندس به نمودار نگاه می­کند و ترسیم می­کند و آینده را پیش­بینی می­کند، سلمنا!
ولی باور کن! قبول کن! از من بپذیر که این موجود دوپای ذی­شعور اندک تفاوتی دارد با آن ژنراتور و موشک و ربات و ... که من و تو خواندیم و می خوانی.
اگر روزی علم مهندسی­تان قد داد به تابعی با بی­نهایت متغیر، بنشین و رسم کن، جای من را هم خالی کن.
فقط حواست به اکسترمم­ها باشد، به نقاط عطف، به...
هرچند، اگر توانستی!
تا آن­ روز بیا پارویمان را بنوازیم!

۸۹/۱۰/۱۸
امیرحسین

نظرات  (۳)

پس چه جوری میشه که ما واقعا بعضی وقت ها میتونیم پیش بینی کنیم؟
آدم ها ساده می شن یا ما از عوامل محیطی صرف نظر می کنیم؟


حدس و اتفاق و تصادف هم جزوی از عالمه بالاخره
اون هم یه احتمال داره دیگه پیام برٍ مهندس!
وقتی یک کنکوری قاطی می کند....


این کنکوری چندساله قاطی کرده!
خیلی زیبا بود
تکون داد..ش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی