از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

بعدالتحریر: شاید بتوان گفت مخاطب اصلی این نوشته، دوستان گودری ام هستند، جهت تحذیر از عادت به مطالعه های سرعتی! هرچند هم چنان هم اعتراف می کنم پدیده ی آر اس اس را دوست می دارم!

روزهایی که کم سن و سال تر از این بودم که این روزها هستم، به رسم پسر بچه ها، گاه و بی گاه و اغلب در روزهای گرم تابستان، برای این که مادر چند ساعتی از دست شیطنت های پسرش استراحت کند و به قول خودشان "سرش آرام شود!"، صبح زود از خواب ناز رانده می شدم و همراه پدر رهسپار محل کار می شدیم. (از حق نگذریم، خیلی روزها شوق هم داشتم! مخصوصا روزهایی که وعده استخر و فوتبال و ... شنیده بودم برای بعد از ساعت کار!)
هم چنین به رسم همان پسربچه ها، لااقل ساعت اول صبح را در دفتر کار پدر می نشستم و آرام و بی صدا با وسایل وَر می رفتم! شاغلین اداره جات نیک می دانند که ساعت اول صبح، وقت بررسی نامه های ساعات پایانی روز قبل است که مانده برای روز بعد. این بود که من هم مشغول تماشای جناب پدر بودم، وقتی با سرعت متحیر کننده ای تک تک نامه ها را می خواند و دستور مخصوص هرکدام را هم با همان سرعت می نوشت! و این سرعت، سوال بزرگ دوران کودکی من بود!
بعدترها هم که با مفمومی به نام تمرکز آشنا شدم، و زبانی پیدا کرده بودم برای نظر دادن و افاضه!، گاه گاهی خرده هم می گرفتم به جنابشان بابت این سرعت! که در این اثنا لابد کلماتی هم هستند که احتیاج دارند به دقت بیشتر! یا مطلبی که دیده نشود به علت این سرعت. هرچند جواب این خرده گیری و سوال هم امروز در یادم نیست!

***

اوایل آشنایی ام با پدیده ای به نام آر اس و به طور خاص گوگل ریدر، مصرّ بودم به خواندن دقیق تک تک مطالبی که از وبلاگ ها آمده بودند یا هم خوان شده بودند. این اصرار به مرور زمان و با افزایش تعداد وبلاگ ها و سایت ها و به رغم مدیریت لیست دوستانم!، کم کم رنگ باخت و رسید به جایی که یاد بررسی نامه های پدر افتادم! با این تفاوت که ابزار ایشان خودکار بود و انگشتی که نامه ها را ورق می زد و ابزار پیشرفته من دکمه های N و P کیبُرد! گاه گاهی هم پست ها را توشیح می کردم و L و Shift+S هم استفاده می شد جهت رونوشت آن پست به دوستان!
این شد که پس از مدتی، این سیریِ کاذب، حجم انبوهی از کتاب ها را روی دستم گذاشت که هرچند روز که می گذشت، یکی دو کتاب جدید نیز به حجمشان افزوده می شد!

***

اما امروز بسیار خوشحالم که به لطف کم کردن حضور رسمی ام! در فضای مجازی، در حال بازگشت به عادت کتابخوانی شبانه هستم و مثل گذشته هر روز کتابی دارم برای خواندن در کیف، برای ساعاتی آزاد می شوند.
همین طور خوشحالم که یک بار هم که شده قبل از تذکر مجدد رهبرم کاری را شروع کرده ام. هر چند پس از
اوامر امروز (+) ، بیش تر ترغیب شده ام در بازگشت به عادت گذشته!


پ.ن. در این سه چهار شب گذشته، غریب غرب را خوانده ام و زندگی علامه طباطبایی به روایت حبیبه جعفریان. این دومی را دو سالی بود قصد کرده بودم بخوانم و هربار به دلیلی نشده بود. شاید قسمت این بود که قبل از ورود احتمالی به دانشگاهی که مسمّاست به نام بزرگش، بخوانمش. که روان بود و شیرین! این روزها هم بالاخره مشغول جانستانِ کابلستانِ رضا امیرخانی شده ام.

پ.ن.2. استثنای کتاب نخوانی همه این روزها، کتاب شعر بود. چرا؟ نمی دانم!

* بهانه نگارش این کلام مطول هم همان جلسه مذکور بود ولاغیر!

۹۰/۰۴/۲۹
امیرحسین

نظرات  (۶)

سلام
خیلی خوب آفرین آفرین

صحبتای امروز آقا رونوشتی برا همه ماها بود (و بعضیای دیگه)




سلام
در مورد کامنت خصوصیت:
به روح اعتقاد داری؟ میدونی چقدر برای چند نفر دنبالش گشتم؟!
:)
سلام
خوش به حالت.
کتابخوانی گوهر نابی است از دستش نده.
یا علی




سلام
تا مایه های پیام های آقا کامنت میذاری!
:)
خب روزا رو باید تقسیم کرد.قسمتی برای گودرخوانی،قسمتی هم برای کتاب خوانی.




گودر خوانی فی نفسه که بد نیست!
به نظرم نباید فُرم مطالعه آدمی رو عوض کنه.
هر دوانه عزیزم




شما که عزیزی سید! ولی هردوانه همان و افتادن هندوانه ها و ترکیدن همان!
سلام
خسته نباشید
خیلی خوب بود ولی من قسمت های اول رو بیشتر درک کردم.در مورد کتاب خوانی هم فقط میتونم بگم : احسنت.
تو فضای حقیقی دنبالتون می گشتم تو فضای مجازی پیداتون کردم!
درهر حال خیلی خوش حالم که تونستم-بعد از یک سال تلاش-پداتون کنم!
یاعلی




سلام.
سلامت باشی!
جااان؟! عمر تلف کردی برادر :دی
Mohammad Mahdi aslo like this




لایک به کامنت!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی