از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

ماه رمضان که می شود، باید خیلی چیزها متفاوت شود. نه فقط کوچه پس کوچه های دلِ آدم، که کوچه پس کوچه های شهر هم باید متأثر شود از این تغییر، که جزء زنده ی تشکیل دهنده ی این معابر و خیابان ها آدمیانند و مگر می شود که مردم متعالی شوند و شهر تغییر نکند؟ درست مثل سالیان نه چندان دور گذشته که برپا بوده مجالس افطار و نیایش های شبانه و مردمی که مهربان تر می شدند... مثل پیرمردان شهر که راه می افتادند در کوچه پس کوچه ها و نوید می دادند سحرگاهِ روزی دیگر از ماه خدا را... که برپاتر بوده سفره های احسان در مساجد.
این جا و در اطراف ما در این کلان شهر که هرچه می گردم خبری نیست از آن سر زندگی که باید.
اما شب ها می توان دید؛
در خیابان هایی که همه به سمت خانه های خدا می روند. توفیر نمی کند، مسجد ارک (
+) باشد یا مسجد شهدا یا مسجد امام حسین علیه السلام(+) یا مجالس سخنرانی حاج آقا مجتبی تهرانی(+) یا مسجد شهید بهشتی(+) یا حسینیه دلریش یا... مهم این است که این شب ها فرق داشته باشد با شب های عادی، مثل روزهایش...
خدا خیر دهد به رفقای دانشگاه شریف که این سمت شهر را هم زنده نگه می دارند! (
+)

پ.ن. برای نوای دلنشین حاج مهدی سماواتی!

۹۰/۰۵/۱۴
امیرحسین

نظرات  (۲)

سلام
التماس دعا داریم در این ایام.
یا علی




سلام
ما همیشه داریم، این ماه بیشتر...

شما که مجاهدانه پاشدی رفتی اون سر کشور باید دعا کنی.
به قول یکی؛ این روزها، باید عطر زعفران بگیرد شهر... بوی مهربانی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی