از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...

حدود یک بامداد بود، آخرین جلسه شورای معاونین مسافرت. بعد از چند ماه دویدن و پانزده روز پرفشار. تقریبا از اوایل جلسه تا انتهای آن پنج دقیقه بیدار شدم و حرف­هایم را زدم و خوابیدم!
جلسه که تمام شد در مسیر دهیاری -محل برگزاری جلسه- و حسینیه روستا -محل اسکان- با حاج محمود هم­قدم شده بودیم. توی عالم خواب و بیداری گفتم: حاجی! تموم شد جهادی!
حاجی معمولا کم حرف بود. چه در جلسه، چه خارج آن. یک جمله کافی بود برای پریدن خواب تا صبح. "خدا کنه همه کارهایی که کردیم برای رضایت خدا بوده باشه، نه خوب انجام شدن مسئولیتمان..."

***

آن­چه واضح است این است که مسئولین مسافرت آن­ قدر مشغله­های اجرایی دارند که شاید به ظاهر مثل بقیه از مسافرت استفاده نکنند، مگر در این لحظات!
سلام به همه مسئولین سفرهای جهادی، از ازل تا ابد!

۸۹/۱۲/۲۰
امیرحسین

نظرات  (۲)

از این سفرهای جهادی برای دانش آموز ها هست آیا؟


بله الحمدلله
بعضی مدارس برگزار می کنند
انجمن اسلامی دانش آموزان برگزار می کند
مساجد
و ...
سلام حاجی. البته این را هم باید ببینیم که همه دو هفته می رن جهادی اما مسوولان حداقل دو ماه!
این به اون در


بله خب
ولی در هر صورت
انما یتقبل الله من المتقین
خوش به حال مسئولینی که سه چار ماه میرن جهادی, متقی...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی