از دیار حبیب

از دیار حبیب
از دیار حبیب

بایگانی وبلاگ، فاصله ای نسبتا طولانی را نشان می دهد از اردیبهشت 91 تا آبان 93. روزی که بعد این همه ماه ننوشتن، از آن همه شبکه اجتماعی، به خانه برگشتم، با کلی تغییر؛ که من از دیار حبیب م نه از بلاد غریب...


خودم را که چه عرض کنم! نسل قبلی ما هم بعید می­دانم جز چهره­ی مسیحایی­ات و این که ربوده شده­ای چیز زیادی از تو بدانند. شاید عده ای از ما حتی شک کنند که "امام" اسم کوچکت بوده یا لقبت! شاید من هم اگر چند روز قبل از این که دوباره اسمت بر سر زبان­ها بیفتد "فرزندان جبل­عامل" را ندیده بودم نمی­دانستم -هرچند اندک- چه کرده­ای در آن روزگار که جمعیت پشت سرت فریاد می­زنند: بالروح، بالدم، نفدیک یا امام...
دوست دارم مثل بچه­های لجباز، هنوز هم دوستت بدارم چون چمران عاشقانه دوستت داشته است. چون هنوز هم سید حسن و تمام مقاومت دوستت دارند. دوستت داشته باشم برای همه احترام آن
پیام!امروز اگر دعا می­کنم برای سلامتی­ات و چشم انتظار خبر بازگشتت نشسته­ام، منتظر رهبری نیستم که چند ماهی از هشتاد و دو سالگی­اش گذشته و سی و اندی سال از اسارتش تا ادامه دهد مسیری را که آن روزها می پیمود. دوست دارم بیایی و ببینی استواری شجره اسلام را، ببینی تنومندی نهالی را که در خاک حاصلخیز جنوب لبنان کاشتی و ببینی همه­ی این روزها را و روزهای در راه را...


اما… ای موسی ترین کلیم!
یقین دارم که روزی از طور بازخواهی گشت.
و بر صدر خواهی نشست.
یقین دارم که با مسیح، دوباره ظهور خواهی کرد.
و به امامت مهدی موعود
قامت خواهی بست.
یرونه بعیداً و نره قریباً

از: سیدمهدی شجاعی
(+)

۸۹/۱۲/۰۳
امیرحسین

نظرات  (۶)

سلام
شاید چند خط بیشتر نخوندم به خاطر نداشتن وقت اما تاثیرش رو دیدم
بسیار تاثیر گذار نوشتید.
خدا قوت
کاش خبری هم از حاجی متوسلیان میشد!!!!!!
یا علی


کاش...
کاش...


انشالله چشم مان به جمال شان روشن شود
بزارید بنده‌ی خدا با همون یاد خیر در یادها باقی بمونه. اگه بیاد یا می‌شه دیکتـاتـور یا می‌شه فتنـه‌گـر. یعنی درهرحال یه طرف بهش لعن و نفرین و تهمت می‌زنن. همون‌طور که الان به هم می‌زنن.


روزی که ای افراد شروع کرده اند مسیر رو برای همه این چیزها آماده کرده اند خودشون رو
اگه همه جمعاعتی که اون روز می گفتند دورود بر خمینی شعار مرگ بر برایش سر می دادند برای ایشان فرقی نداشت
این راه و رسم این سلاله پاک و مجاهد است
شاید سرشون هم درد کنه برای این چیزها و این امتحانات!
وقتی که یاد تو در دل می‏نشیند
دل، به احترام حضورت
تمام قد می ایستد.
و خیال،
به امامت سبز نگاهت
قامت می بندد.
.
وقتی که نامت را میخوانم
دلم بی تاب میشود
و بعضاً قطره اشکی
از گوشه ی چشمم سُر میخورد روی گونه ام...
مثل الان...
.
پیش از این اندکی نوشته بودم، آن هم با عنوان:"سیّدی دوست داشتنی"!
برایم همین است....
لینکی که توی کامنت قبل گذاشتم و لینکی که توی این کامنت گذاشته ام، دو یادداشت توی وبلاگم هستند برای امام موسی...
اگر ندیده باشید، فکر کنم برایتان جالب باشد. یکی به لینک هایش، یکی به معرفی کتابش و تکه نوشته هایی از آن.


خواندم
جالب بود
اسم کتاب را هم نوشتم در لیست خرید
ممنون
.....
عالی بود
عالی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی